روز ورود پرنسسم به این کره خاکی 23 شهریور (خاطره زایمان)
شوک زودتر به دنیا اومدن و از طرف دیگه خوشحالی و پایان انتظار
9 شهریوررفتن به شمال همراه اقا جون و موندن تا دنیا اومدن پرنسسم
20 شهریور و اومدن بابایی
18 شهریور و بستری در بیمارستان
یه پا دکتر و یه پا بیمارستان
ماه هشتم و عید فطر
اولین نوشته
قلب من دوباره تند تند می زند مثل اینکه باز هم خدا روی قالی دلم، قدم گذاشته در میان رشته های نازک دلم نقش یک درخت و یک پرنده کاشته قلب من چقدر قیمتی است چون که قالی ظریف و دست باف اوست این پرنده ای که لای تاروپود آن نشسته است هدهد است می پرد به سوی قله های قاف دوست دختر گلم پرنسس باران من امروز چهارشنبه 1391/10/6 تونستم برای شما وبلاگ بسازم تا بتونم خاطرات شمارو یادداشت کنم بارانم میدونم دیر شده ولی سعی میکنم تاجایی که یادمه از وقتی تو شکم مامانی اومدی و همچنین زمانی که پا به این کره خاکی گذاشتی تا بی نهایت ....
نویسنده :
مامانی
16:18