اولین نوشته
قلب من دوباره تند تند می زند
مثل اینکه باز هم خدا
روی قالی دلم، قدم گذاشته
در میان رشته های نازک دلم
نقش یک درخت و یک پرنده کاشته
قلب من چقدر قیمتی است
چون که قالی ظریف و دست باف اوست
این پرنده ای که لای تاروپود آن نشسته است
هدهد است
می پرد به سوی قله های قاف دوست
دختر گلم پرنسس باران من امروز چهارشنبه 1391/10/6 تونستم برای شما وبلاگ بسازم تا بتونم خاطرات شمارو یادداشت کنم بارانم میدونم دیر شده ولی سعی میکنم تاجایی که یادمه از وقتی تو شکم مامانی اومدی و همچنین زمانی که پا به این کره خاکی گذاشتی تا بی نهایت ..... بتونم برات بنویسم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی