پرنسس بارانپرنسس باران، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

پرنسس باران عشق مامان و بابا

رفتن سفر عید

1391/10/11 15:51
نویسنده : مامانی
72 بازدید
اشتراک گذاری

گلم خانم دکتر گفته بود خیلی باید مواظب باشم و پشت ماشین دراز بکشم و هر 2 ساعت پیاده بشم و 10 دقیقه قدم بزنم 

من و تو و بابایی 25 اسفند تصمیم گرفتیم بریم ولایت(شمال) تا لحظه سال تحویل پیش خانوادهامون باشیم مامانی من تو مسیر شمال پشت دراز کشیدم و بابایی هم خیلی رعایت میکرد وای عسلم اینقد حالم بد شده بود چون مامانی حالت تهوع شدید داشت تو ماشین مخصوصا جاده هراز بخاطر پیچ و خمش خیلی خیلی خیلی حالم بد شد و یکسره بالا میاوردم برای 2 بار تا حد مرگ رفتم  حالم خیلی بد  شد نفسم بالا نمیومد بابایی هول شد .

  ماشینو زد کنار دویید در ماشینو  باز کرد همونطوری بدون کفش پیادم کردو منم همونجاروزمین نشستم تا حالم کم کم بهتر شد  براشام رفتیم خونه عمه جون حدیقه وای از بس حالم بد بود فقط دو سه تا تیکه کاهو خوردم دیگه چیزینتونستم بخورم تمام چشام قرمز و کوچولو شد لحظه سال تحویل خونه مامان جون بودیم و بعد 1 ساعت رفتیم خونه اقاجون و من چون خانم دکتر گفت باید استراحت کنم عید دیدنی فقط خونه 4 تا بزرگترا رفتیم .....

بابایی از 5 عید رفت سرکار و دوباره 11 عید اومد پیشمون منم این مدت خونه مامان جون در حال استراحت بودم و مامان جون ازم پذیرایی میکرد سیزده  بدر هم ما خاله مریم و باباجون اینا باهم رفتیم جنگل خیلی خوب بود با اینکه من یا نشسته بودم یا درازکشیده 

اینم از عید سال 1391 ایشالا عید بعدی سه تایی باهم جشن میگیریم هوراااااااااااا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)