اش دندونی گل دخترم
مامانی برات اش دندونی پختم عمه بابایی(عمه طاهره) و ابجی معصومه با مستاجرشون صفورا خانوم اومدن مامانی ما اینجا به جز عمه جون طاهره کسیو نداریم برا همین یه اش دندونی کوچولو گرفتم مامان جون گفت حتما باید این اش باران نانازو برامون بیاری زنگ زدم برا عزیزجون گفتم برا شما هم بیارم گفت چون اش دندونی باران بیار برامون تو 2 تا ظرف ریختم یکیش برا مامان جون اینا یکی هم برا عزیزجون اینا
اینم از عکسا
واییییی رو اجاق
با محمد مهدی جون که زحمت کشیدن یه مبلغی پول برا هدیه دندونی دادن البته عمه طاهره هم زحمت کشیدن یه مبلغی پول برا هدیه اش دندونیت دادن ایشالا عروسی ابجی معصومه و داداش رضا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی