پرنسس بارانپرنسس باران، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره

پرنسس باران عشق مامان و بابا

خبر دادن نی نی

1391/10/7 17:34
نویسنده : مامانی
79 بازدید
اشتراک گذاری

به خاله جون مریم گفتم شاید داری خاله میشی فعلا به کسی چیزی نگو تا برم ازمایشگاه(مامانی رفتته بودم جواب هم گرفته بودم اما منو بابایی تصمیم گرفتیم یه بار دیگه برم ازمایش تا بفهمم بتام بالا میره....)) من که خیلی قصمش دادم بابایی هم بهش گفت نگی به کسی خاله مریم نمیدونم چطور مقاومت کردو به کسی نگفت هههههههه چون خاله مریم اصلا دل نداره هر روز زنگ میزد چی شددددددددددددسوالسوال

خلاصه بعد چند روز که دوباره رفتم ازمایشگاه و جوابو گرفتم دیدم خداروشکر بتا همچنان در حال بالا رفتنه دیگه منو بابایی تصمیم گرفتیم به همه بگیم 5 شنبه شب بود و همه عمه جونا خونه اقاجون جمع بودن بابایی میگفت تو بگو من با اینکه خجالتم میومد زنگ زدمو این خبرو دادم اونا همممممم خوشحال شدن ولی مشتلقی نگرفتم گریه

به خاله مریم هم گفتم به باباجون و مامان جون بگه تا مشتلق بگیره خاله مریم به مینا جون گفت و میناجون به اونا گفت هم برا خودش هم برا اجی مهدیس مشتلق گرفت به 1  دقیقه نکشید دیدم مامان جون زنگید و تبریک گفتاااااااا با کلی سفارش میناجونم گوشی گرفت کلی قربون صدقت  رفت بعد دیدم باباجون زنگ زدو تبریک گفت خونمون مخابرات شده بود بعدش عمو روح ا... زنگ زدو کلی با منو بابایی شوخی کردو کلی خندیدیم ابجی مهدیس خیلی خوشحال بود اسم شمارو بدون اینکه بدونیم دخمله یا پسره هستی گذاشته بود و فامیلای مامانی  شمارو هستی صدا میکردن ههههههههههه

اجی مهدیس هرجا میرفت میگفت من خواهرجون هستی دارم درصورتی که شما تازه اومده بودی  تو قلبم وما نمیدونستیم شما دخمل طلایی یا پسملیی هههههههههه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)